shits of my mind

Image result for aesthetic carl gallagher
های..چن روزه پست نزاشتم یکم سرم زیادی شلوغ بود
هنوز یه اهنگ سخت دارم باید فردا سرکلاس گیتار بزنمش ولی مگ انگشتای ضعیفم میزارن اکوردارو محکم بگیرم؟
نمدونم ولی خیلی دلم میخاد استادم ازم راضی باشه موسیقی از معدود چیزایی هس که دوس دارم توش واقعا استعداد داشته باشم
تازه پنجشنبه هم یه امتحان ریاضی سخت دارم...جلسه های اول تونسم سرکلاس تمرکز کنم و دنباله ها رو خوب یاد بگیرم...ولی یکم ک گذشت یهو بخودم اومدم دیدم دنبال این دنباله های بازیگوشو نگرفدم و انقد دنبال اعداد بی سروته رفتم ک رسیدم ب دنباله هندسی!
خب...راسش من از ریاضی اصلا خوشم نمیاد و هیچوقدم خوشم نیومده
زیستو دوس دارم چون میتونم تصورش کنم و خیلی رنگاوارنگ و قشنگه...ادبیات رو دوس دارم وقتی میرم تو متون مختلف ک جون میدن برا خیالپردازی...حتی تاریخ که تقریبا همه ازش بدشون میاد رو دوس دارم...خودمو میزارم جای ی پادشاه قدیمی یا ی محلی که وسط اعتراضاته برا ی انقلاب جدید..
ولی ذهنم هیچوقت نتونس با اعداد ارتباط برقرار کنه...خنده دارتر اینه که ریاضیم خوبه!دس کم در زمینه محاسبات بطرز رعب آوری سریعم و خیلی سریع اعداد اول رو تشخیص میدم و سری ضرب و تقسیما رو بدون یذره فکر حل میکنم...ولی با بزرگتر شدنم ریاضیم سختتر شد و مغز من ک از همون اولم نسبت بش بی علاقه بود لجوج تر!هی موقع ریاضی به همه چی فک میکنه جز ریاضی...
جالب اینه که همه دانشمندای موردعلاقم ریاضیدان و فیزیک دان بودن...مریم میرزاخانی.اینشتین.والتر اوبرایان...
فیزیک رو میش گف یکم دوس دارم...عاشق مبحث کوانتومم و کلی کتاب و مقاله راجبش خوندم...طوریکه یبار ی دانشجوی فیزیک ازین همه اطلاعاتم راجب فیزیک کوانتوم تعجب کرده بود..ولی از خیلی مباحث فیزیکم خوشم نمیاد مث الکتریسیته و بقیه مسائل خشک و بی مزش!
اینهمه فقط بهونه اوردم برا نیومدنم..بقول مادر گرام استعدادی رو ک توی توجیه کردن دارم تو هیچی ندارم
----
اتفاقای کمابیش جذابی تو این چن روز افتاد.اولکه یکی از کراشام موزیک ویدیوش منتشر کرد0-0  have you alwaysاز عشقم carson lueders...ی موزیک ویدیوی عاشقانه ای بودن0-0خ گوگولی بود
و دوم اینک فک کنم هات ترین پسر جهانو از دیدگاه خودم پیدا کردم...ethan cutkosky لنتیییی تو سریال shamelessبازی کرده..هم عاشق قیافشم هم کاراکترش...کاراکترش ت واقعیتم بی شباهت ب کاراکترش تو فیلم نیس
انقد عاشقش شدم ک استوری اینستامو پر کردم از میکساش تو فیلم و رفدم سرتخت داداشم پتوشو گرفدم ت بغل وانمود کردم ethanهسش...داداشم با ی قیافه تاسف باری بم نگا میکرد...ولی من گرفده بودمش ت بغل پتورو هی جملات رمانتیک میگفم...اااه!
میدونم الان میاین میگین هات ترین مرد جهان زین هسو حتی بنظرتون خوشگلم نیاد...خب نظر جهانی همینطوره و منم تا چنروز پیش همین فکرو میکردم ولی این لنتیییییییی خیلی قیافش با معیارای هاتی من جوره
انقد دوسش دارم که تواپارات  ویدیو ازش گذاشتم و چنتا عکسم گذاشتم بعد که مطلبو خوندین حال داشدین بزنین رو ادامه تا میکسشو ببینین و عکسارم(-0
 
یه ماجرا دیگم داشتم...اونروز یکی از پسران فامیل خونمون بود و داشدیم باهم میحرفیدیم
جمعه شب ایشون بادوتا دگ از پسرای فامیل پارک بودن ک اتفاقا منم باهاشون دوس بودم خ باهم فوتبال بازی میکردیم و اینا
بعد ظاهرا پشت سرم بم گفده بودن دوجنسه!و بعد خیالپردازی کرده بودن باهم رفتن تایلند و بعد بزرگتره گفته مهساهم بیاد حال میده همجنسبازه دوتا کسم برا اون جور میکنیم
ازون شب احساس میکنم از همشون بدم میاد...از نادونیشون متنفرم!اولا من دوجنسه نیسدممممم!تامبوی هسم و حتی اونقدرا هم خشن و پسرونه بنظر نمرسم بخاطر فیس کیوتم:/ک همیشه دوس دارم یکم خشنتر بود
دوجنسه ینی الت تناسلیت با جنسیتت مغایرت داشته باشه و خیلی از دخدرا ک کاملا گرلین ممکنه دوجنسه باشن.
تازه همجنسباز واقعا توهین بزرگیه..من هنوز عشقو فک نکنم تجربه کرده باشم ب اون صورت ولی همجنسباز(کسیکه فق بخاطر لذت جنسی از همجنساش سواستفاده جنسی میکنه)نیسم!بایسکشوالم ولی مطمعنم هیچوق ب همچین پسرای نادون و اشغالی گرایش ندارم
ی مسعله دگ ک حس کردم اون شب عصبی ترم بود این بود ک پسر کله بورمون گفته بود:مهسا بیشدر من دساش مو داره!!
اولا ک خب معلومه از توی کونی شیربرنجی کله زرد بیشدر مو دارم!ولی مگ دس خودمه؟
خدا رو شکر صورتم مو نداره  وگرنه معلوم نی چ اسمایی روم میزاشتن...من خودمم زیاد با موی بدن حال نمکنم و هروق ک حوصله کنم میزنمشون بخاطر همی تقریبا همیشه بدنم بی موعه.همینجوریش زیاد مو ندارم ولی پوست بدنم خ رنگ پریدس و موهای بدنم برخلاف موهای سرم مشکین...یبار من حوصلم نشده بوده بزنم اینم خ هیز منو دید زده دیده اندک مویی روی دس من جوانه زده..اینم ب دسای تپل و چندش خودش نگا کرده ک موهاش بورن..بعد پرونده ک مهسا بیشدر من مو داره!
متنفرم از کساییکه تو کار بقیه فضولی میکنن..شبش کلی تصور کردم ک زندانیش کردم و ی ژیلت غول اسا دارم..بعد میرم و با ژیلت پوسشو تکه تکه میکنم و میگم:اوه!حالا بیشدر تو پوست دارم!
یا چنتا دوجنسه استخدام میکنم ک به سه تاشون تجاوز کنن..میدونم خ افکارم عوضیه ولی خب بعضی وقدا برا خنک کردن دل خودم مجبورم..من همیشه خدا هروق دخترا فامیل غیبتشون میکردن میگفدم پسرای خوبین ک!و واقعا دوسشون داشدم بعنوان دوسای خوب
ولی خب ریدن ب همچی و دس گذاشدن رو نقطه ضعف من..از استایلم ایراد گرفدن
خب بزگریم...
رو اهنگ skin از sixx a,m بدجور قفلی زدم.فک نمکردم هیچوق از همچین اهنگی خوشم بیاد ولی واو!فوق العادس!!!شایدم چون مود این چنروز منو توصیف میکن فوق العاده بنظرم میاد
تابستون داره تموم میش و هنوزم کلی فیلم و انیمه مونده ک تمومشون نکردم...خ دلم میخاس سریال the end of the fucking worldرو ببینم ولی اصا وقتم کفاف نمده کلی صبر کنم دان شه و بعد تازه ببینمش!
باید برم از سایتای انلاین ببینم ک رو گوشی حال نمده رو کامپیوتر عشق دیگه ای میده و کامپیوترمون فیلترشکن نداره..بچها ی فیلترشکن رو برا کامپیوتر بم معرفی میکنین؟لازم دارم شدیددددددددددددد
دگ حرف دگه ای ندارم برم شیرموزمو بخورم...ناهار خیلی خوب خوردم سیب زمینی و پنیر با گوشت...
اینروزا اشتهام بیشدر سابق شده خ زود گشنم میشه...با اینحال وقدی برا قد و وزن رفدم دکتر یه کیلو کم کرده بودم از پارسال تاحالا
از قبلش یکم کمبود وزن داشتم دکتر کلی دعوام کرد که چارسانت قد کشیدم و تازه وزن اضاف نکردم هیچ!ی کیلو هم کم کردم؟؟؟
بحث قد شد...الان سرچ کردم قدethan رو ت گوگل قدش 166عه18سالشم هس ..چرا انقد ریزس
بهم نمیایم پس حیف:(پسر دس کم باید ده سانت بلندتر باشه...من خودم دراز نیسما قدم 165عه...ethanزیادی کوچولوعه:(
البت نیاین نصیحتم کنین خودم میدونم هیچوق بهم نمیرسیم:///ولی خیال پردازی ک عب ندارهD:
--------------------------------------------
پ.ن:فیلترشکن خوب برا کامپیوتر سراغ دارین؟
پ.ن2:بنظرتون هات ترین مرد دنیا کیه؟
پ.ن3:نظرتون راجب ethan?
پ.ن4:اهنگی ک اخیرا روش قفلی زدین چیه؟
پ.ن5:درس موردعلاقتون و درسی ک ازش متنفرین؟
خب دگ شما رو با عکسای ethan تنها میزارم در ادامه مطلب...
  • وهکاو --

sorry

Image result for aesthetic pain
های
من ی چن روز کلا نیومدم شرمنده اونم دلیل داشد
اولا ک رفدم واکسن زدم چارشنبه(واکسن کزاز-دیفتری)
و تازه پریودم بودم ک خ وضع شخمی ای بود:/
هیچ دگ چارشنبه عصر کلا افلیج بودم...ولی ب بدی پنجشنبه نبود
چارشنبه من رفدم واتساپ دیدم پسرخاله خرس گندم بلاکم کرده!!!
حالا چرا؟ایشون ازمن یسال کوچکتره و اومده برا داداش بنده(ک از من چارسال کوچکتره)کلی شاخ و شونه کشیده بود و بش فوش داده بود
بعد منم ب غیرتم برخورد و خلاصه کلی گفدم حالا داداش منو اذیت میکنی؟؟اشکشو دراوردی؟اشکتو درمیارم!هیچکی جز من حق نداره اذیتش کنه و...خلاصه خ فاز برداشده بودم
اخرش گفدم بیا خونمون دوس دارم ببینمت.اونم تکست داد منحرف نشو مهسا!منم تکست دادم بچ منحرف چیه؟میخام فکتو پایین بیارم
بعد دگ این بلاکم کرد ک خداییش کار غیرمنطقی ای نی؟این باید منو تو واقعیت بلاک کنه تو مجازی چجور فک پایین میارن!!
بعد از تو گپ هم که با بچه ها فامیل بودیم لف داد
بعد ب داداشم گفده بود ن من ع مهسا عبایی ندارم و ازین حرفا!حالا جلو خودم کلی مظلوم نمایی کرده بود
اره پنجشنبه ک شد با وضع ب سرزمین گا رفده ای بیدار شدم
کلا همه جام درد میکرد جز قلبم:/دلم بخاطر پریودی...بازوم ورم کرده بود...پاهام...سرم...چشام میسوخت...گلوم
کلا داغون بود وضعم
شبشم ک رفدیم عروسی...خدایی تو این وضع اینا چجوری عروسی میکنن؟ملت خوشنا!ما تو تیر ی عروسی داشدیم...دیشبم ی عروسی تازه اواخر تابستونم احتمالا پسرخالم(اون یکیش) ازدواج کنه://چون خ وقده نامزدن
و تازه ی پدیده شگفت اور دیدیم
ی دخدر تو فامیلمون هس ک ازمن یسال بزرگتره...بعد تو عروسیه کلا با ی پسره ریخده بودن روهم!همش دس همو گرفته بودن و راه میرفدن و جیک تو جیک همو..یدورم باهم رقصیدن://ودف؟؟ما فامیلمون اخه ازین اپنا نبود ک...اینا هی دارن اپنش میکنن:/
کم مونده بود ازهم لب بگیرن
بعد شانس من اخر فامیل یکی ع عین چادریای فامیلمون یهو اومد ب من و دوسم گف:شما ک دگ بچه نیسین حجابتون سر کنین://اخه ودف کی تو عروسی باحجابه که ما دومیش باشیم!!!
هیچ منم نوشابه زیاد خورده بودم حالیم نبود چی میگم
گفدم:خانم معنی نداره چیزی ک بش اعتقاد نداریم رو رعایت کنیم!و بعد اون گف تو سوره نوح گفده ک باحجاب باشین
منم خب قبلا قران خوندم گفدم:خانم سوره بقره هم گفده چیزی رو ک بادلیل قبول نکردین رو انجام ندین:/
هیچ دگ
زنه هم حرف خودش میزد منم حرف خودم ولی خدایی یاد بگیریم ب عقاید هم احترام بزاریم
مگ من اومدم ب توی چادری بگم چادر سیاتو دربیار عروسیه بقیرو غم زده میکنی؟ن نگفدم!
متاسفانه تا وقدی دین رو با قانون یکی میکنن اوضاع همین ادمای امثال من گستاخ بنظر میان
------------------------------------------------------------------------
راسدی ی توصیه بتون بکنم
ی تشترو پراب خنک بکنین پاتونو بکنین توش...بعد ابمیوه بخورین یا کتاب بخونین و اهنگ ملایم بگوشین
من دیروز اینکارو کردم خ عسمیه:/اهنگ lovelyو hidden in the sandرو گوشیدم 
اهنگhidden in the sandدو مین بیشدر نبودا من صددور پلی اش کردم 
خاب دگ همی
بای مای بچز!
  • وهکاو --

awkward

Related image

سیبو بزنین تو ماست بخورین خ خوشمزس

چیپس خلال رو با ماست قاطی کنین هم بزنین بخورین خ خوشمزس

بیسکویت شور با نوتلا خ خوشمزس

پفک با کره بادوم زمینی خوشمزس بخورین

چوب شور با سس سفید خ خوشمزس

شکلات لا نون باگت خ خوشمزس

موز و کره بادوم زمینی رو نون تست خوشمزن

ولی...

ولی هیچوقد شکلاتو بالواشک نخورین:)

نخورین...

نخورین..

نخورین.

مزه گندی میده

شاید بتونه با مزه گه برابری کنه(گه نخوردم تاحالا ولی بنظر میاد بدمزه باشه:/)

خلاصه نخورین تباه بشین مث من

خ احساس شاخی میکردم باخوراکیای ساختگیم

یهو لواشک و شکلات انداختم تو دهنم خوردم

و یکی از مزخرف ترین لحظات عمرمو تجربه کردم...نمتونسم تفش کنم چون کراشم جلوم نشسده بود

هیچ دگ...بزور قورتش دادم و پارچ اب کنار تختم برداشدم بشوره ببرتش پایین

نگو ک اب نبوده:)))اب خیار بوده

اب خیار مونده

هیچ دگ اونروز ب فنا رفدم و ابخیارو قورت دادم

من همون مغروریم ک جون داد تا جلو کراشش سوتی نده

خلاصه...بالاخره چن لحظه ک گذشت رفدم پایین اب خوردم

پاهام حتی جون نداش بره طبقه پایین...قد تموم عمرم اب خوردم ولی مزش مگ میرفد

وقتی برگشتم طبقه بالا کراشم گف:خوشمزه بود؟منم امتحان کنم؟؟

منم گفدم:ناااه یوقت بسرت نزنه ها:/

------------------------------------------------------

خلاصه معدمو ب سرزمین گا فرستادم...هعی

بازم بگم لواشکو با شکلات نخورین:)

نخورین..

نخورین.

پ.ن:تاحالا ازین لحظه مزخرفا داشدین؟!بگین

پ.ن2:غذا خوشمزه ساختگیای شما چین؟

پ.ن3:ب این نتیجه رسیدم مازوخیسم دارم:))گرسنمهههه...سرچ کردم aesthetic food تو گوگل و عکسارو میبینم...من ازین غذا خوشمزه لاکچریا میخام عه:(ولی اونقد گشادم ک ن حال درس کردن دارم ن حال خریدن

  • وهکاو --

tomboy-

See the source image
See the source image
های گایز
اول ع همه اریگاتو گازایماس!مرس از هم اسم بامعرفتم رریتی پای که وبمو تبلیغ کرد
و مرسی ک سرزدین0ـ0اصا بم انگیز دادینا
و باعث شدید یسری وبای بسی عسمی رو بیابم(ایول!من فک میکردم فوق وبا وب فیلم باشه)
خب دگ بریم سر موضوع امروز:تامبوی!
اول ع همه تامبوی ینی چی؟
tomboy is a girl who exhibits characteristics or behaviors considered typical of a boy,[1][2]including wearing masculine clothing and engaging in games and activities that are physical in nature and are considered in many cultures to be unfeminine or the domain of boys
-ینی تامبوی دختریه که استایل وبیشدر سبک رفتاراش جوریه که معمولا تو جامعه بعنوان کارهای پسرونه شناخته میشه.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-خب من ی تامبوی هسدم و برا فهمیدن این موضوع راه درازی رو طی کردم و بهای سنگینی رو دادم.
بزار یکم فلش بک بزنم ب عقب...و اینجایی استپ کنم که سعی داشدم خودمو از شر اون موگیرهای نکبتی که مامانم ب کلم زده بود خلاص کنم
بزار اینجا استپ کنم که زور میزدم از شر دستبندها و گردنبندهای مزخرف دخترونه ای ک دورمو گرفده بودن خلاص شم و استفراغ نفرتمو روشون بالا نیارم
اونجا استب کنم که از دیدم پاهای خودم تو دامن چندشم میشد و دیوونه تیشرتای مشکی و تیره بودم
اونجا استپ کنم ک کارتون سیندرلا رو بااکراه نگا میکردم و کارتون تارزان و انیمیشن فوتبالیستها و لاکپشتهای نینجا رو باعلاقه!
اونجایی ک اسطوره هام اون پرنسسای مزخرف و افاده ای دیزنی نبودن ک بابوسه شاهزاده به زندگی برمیگشتن و تو دامن و میون فرشته ها میرقصیدن
اونجایی ک گوشامو سوراخ نکردم و هنوزم بالجاجت تمام گوشام سوراخ نیسد و فک کنم اخرین دختری باشم ک گوشاش سوراخ نیس
اونجایی ک روانی فوتبال و شمشیربازی بودم.دلم میخاست بجنگم
و بزار رو دوران مهدکودک استپ کنم...با تیشرت راه راه سبز موردعلاقم و شلوارک گشاد جین...کیفمو تکون تکون میدادم..کلمو با موهایی ک بالاخره مامانمو راضی کرده بودم بودم کوتاشون کنه تکون تکون میدادم و شعرهارو باریتم میخوندم
بهترین رفیقم ی پسری ب اسم آرین بود.ی پسر شروشیطون و کله نارنجی
هیچ دختری تو لیست رفیقام نبود.لیست رفیقام پر دانیال و ارین و سروش و...بود...و ی دختر ب اسم سارا!ک خیلی دوسدش داشدم
کسی بود ک از دنیای دخترونه یکم بم اخبار میداد
بغیر اون دختر دیگه ای نبود
اینجور نبود ک ادم پسربازی بودم...تو خوابم نمیدونسم عشق چی چیه؟؟میشه خوردش یا شوتش کرد؟
اینجور بود که پسرا وقدی وحشیانه توپو شوت میکردم یا ازلای خاک باغچه ی کرم میکشیدم بیرون و نصفش میکردم یا وقدی ک بلند داد میزدم جوری نگام نمکردن ک انگار از ی سیاره دگ اومدم و چرا بااولین پرواز سفینه ام برنمگردم سیاره ی خودم؟
برعکس باعلاقه بام بازی میکردن و خیلیم خوش میگذشت وقدی موقعی ک مربی سعی داشد بهمون نقاشی یاد بده یهو یکیمون داد میزد جنگ!
و یهو میپریدیم رو میز و صندلیارو میزدیم رو سروکله هم!
اون دورانم گذشت و من وارد دبستان شدم
جایی که پسر و دختر رو جدا میکردن و یکدفعه زندگی من شد پر از دخترایی ک باید باشون سروکله میزدم
و اونجا بود ک بزرگترین درسای زندگیو گرفدم
وقتایی ک بنظرشون موجود عجیبی بودم
وقتایی ک کسی منو تو جمعش راه نمیداد
دقایقی ک سرم رو میزم بود و ثانیه ها رو حساب میکردم تا زودتر اون زنگ تخمی بصدا دربیاد.
دوسایی ک بدست اوردم و سریع از دسش دادم
وقتایی که با پسرای مدرسه که تاوقدی سوم بودم اونجا بود مدرسشون بیشدر رفیق بودم تا دخترا
وقتایی ک تو خاله بازیاشون همیشه بابا میشدم(و بعد یمدت واقعا دگ نمخاسدم باشم)
وقتایی ک باهم صورتی ست میکردن و من سرتاپا مشکی میپوشدم مث زندگی تاریکم
تاجایی ک تصمیم گرفدم ب نصیحت مامانم گوش بدم و همرنگ جماعت شم
موهامو بلند کردم و چتریای بامزه جلوش گذاشدم و البت موهای من خ خوشگل بودن هرجا میرفدم همش تعریف موهای من بود
پرپشت.خوشرنگ.خوش حالت ...طوریکه وقدی میرفدم ارایشگاه کوتا کنم نگهشون میداش برا مومصنوعی میگفد حیفه
بگذریم موهام اخرین چیزیه ک میخام باش پز بدم چون سرش خ دردسر کشیدم
هیچوقت با دامنای گل گلی کنار نیومدم...ولی دس کم تلاش خودمو کردم...موهامو دادم مامانم گیس کنه ساپورت و تونیک میپوشیدم مث این دختر خارجیا شلوارک پیرهنای رنگی و شیک
میرفدم اسکواش
و تو ورزشگاه بانگاهی پرحسرت ب دخترای نوجوونی نگا میکردم با موهای پسرونه و تیشرت و شلوار جینای تیرشون...فوتبال بازی میکردن معمولا
و بعضا هم کاراته
بالاخره سیزده سالم شد...حالا دورم پر ادم بود و خیلیا منو میسندیدن.وقدی مودبانه پذیرایی میکردم. تو جشنا دستامو باعشوه تکون میدادم و قرمیدادم
دخترا دگ بزرگتر شده بودن و عاقلتر!بالاخره داش کله هاشون اون همه دیالوگای پرنسسی رو فراموش میکرد و استایل خودشونو محتاطانه پیدا میکردن(دس کم بیشترشون)
و یروز...تو اینه بخودم نگا کردم.این چیزی بود ک میخاسدم؟مهسایی ک میخاسدم این بود؟
مطلبی راجب ترنسا خونده بودم و فک میکردم ک ترنسم ولی یجورایی جور درنمیومد
اخه من جسممو دوس داشدم!دلم نمخاس بجای مهسا علی صدام بزنن یا دلم نمخاس دگ این صدای نازک دوس داشتنی رو نشنوم وقتی داره اواز میخونه
جسم و پوست ظریفمو دوس داشدم وقدی ک تو حموم اروم رو گودی کمرم دست میکشیدم و انگار روحیه ام درتلاطم بود.
از همه چی بدم میومد!بیشدر همه ع خودم.
و بالاخره با تامبوی اشنا شدم و بالاخره فهمیدم که کی ام و چی ام.
تو اینه ب خودم زل زدم.کش موهامو دراوردم...دستبند ابیمو دراوردم و گذاشدم مچم نفش بکشه.
باوجود همه سروصداها و حرفا و حدیثا رفدم و موهامو پسرونه کوتاه کردم و اتفاقا ب صورت گرد و گونه های زاویه دارمم میومد
اولش سخت بود.وقدی ک بعضی دخدرای فامیل منو نشون میدادن و تو گوش هم پچ پچ میکردن:دوجنسس؟
وقدی ک خیلیا سربسرم میزاشدن ک الان دگ دوتا پسر تو خونمون داریم
وقدایی ک با مامانم بحث و جدل بود و حتی مامانمم بم گف:دوجنسهی منحرف!
ولی من کوتاه نیومدم.
اوایل همش تو غار خودم..نوشته میشنوشتمو هدفون اهنگای غمگین ...کلاهمو رو سرم میکشیدم و استینای سوییشرتمو با انگشتام میگرفدم و روتختم عین ی جسد گندیده بودم
ولی الان ب خیلی چیزا رسیدم
دگ میرم فوتبال...برا خودم تتو موقت میزنم...ب اهنگای راک گوش میدم و باشون عربده میکشم...و کلی دوس دارم!
با پسرا فوتبال بازی میکنم و خ خوش میگذره
و خانوادم دگ بام کنار اومدن
داداشم پشتمه و حمایتم میکنه بدجووور...بابامم معمولا حمایت میکنه...مامانمم...کنار اومده هرچن که هنوزم حسرت ی دخترزیبا با دامنای رنگی و موهای بلند ک دس در دسش باش میره خرید رو میتونم از تو نگاها و حرفاش بخونم
ولی هنوز دوسم داره...زیاد!
 و این بود جریان من!
فلا چار ماهه موهام کوتاه نکردم میخام بزارم تا اخر تابستون خوب ک بلند شد مدل شلوغ بزنم یکم سیختر
ازونایی ک راک استارا میزنن
خب اینم استایل و تینیجر لایف من!
خواسدم بگم هرچی ک هسین بخاطرش بجنگین و بش افتخار کنین
و لاو یور سلف!سلف لاو ایز د بست مای بچز!
پ.ن:استایلتون چیه؟مینیمالیست تامبوی گوت یا...؟
پ.ن2:بهترین دوس مهدکتون کیبود؟
 
 

 

  • وهکاو --

the story of my internet

☠خب خب اینم پست اول از روتین جدید وب☠
نمیدونم چرا خاسدم موضوع پستو بنویسم یهو اهنگ story of my life واندی پلی شد تو مغزم 
و بله میدونم با موضوعم مرزهای خلاقیت رو جاب جا کردم
 خا بگذریم
این پست راجب سرگذشت من در دنیای نت هسد(اومای گاد!)
 
 -اولا که تاوقدی من ده سالم بشه چیزی ب اسم نت تو خونه ما وجود نداش://
 کلا خانوادم نسبت ب تکنولوژی مث انسانهای غارنشین رفتار میکنن
 مثلا همی پدرم که تادوسال پیش گوشیش دکمه ای بود(rlly bish?
و البت الان بیشدر من ب تلگرام چسبیده:/ 
خب بچه ک بودم گیمری بودم برا خودم صب تا شب همینجور گیم میزدم و اینا
 همسایه جهنمی(نوستالژی:))
 خب وقدی اولین بارم نت رفدم هی سرچ میکردم مثلا:بازی انلاین مردعنکبوتی:/بازی انلاین دخترانه.بازی انلاین دردوزهرمار و خلاصه هرچی ک فکرش کنی
 یکم ک گذشت اپارات رو کشف کردم و خودمو با ویدیوهای پونی و اکوستریاگرلز نوکیدم(ملپ لاور شدنمو تو ی پست دگ توضی میدم)
و یه کانال هم زدم و خودمو با دوبله نوکیدم
 کم بعدتر وبلاگا رو کشف کردم
 اون زمان خ رومد بود 
منم جوگیر و تازه ی انجمن بادوسام زده بودم خلاصه ی وبلاگم برا انجمنه زدم وتوش بقول مرحوم دهخدا ازهرچرند و پرندی ب ذهنم میرسید اپ میکردم
 از سیاره ی تازه کشف شده درمنظومه شمسی بگیر تا پوکمون گو اپیزود جدید و چرا پنگوئن ها زانو ندارند(البت دارنا!من ی عمر تباه بودم)
خلاصه ی عده ای ب کامنت دادن و مزه دوسی مجازی رف زیرزبونم 
اولینشم ی بنده خدایی ب اسم سوگندشای بود://ک کلا محو شد و الان نمدونم کجاس
 خلاصه بعد من با یچیزی اشنا شدم ب اسم دازلینگ
 ن گروه دازلینگ اکواستریا گرلز رو نمگم 
جمعی از دوستان ک وب ضددوستی میزدند و ب خیال خودشون ختم روزگار و ختم هکری و ختم موذیگری و ختم خباثت(میگم همچین کلمه ای رو داریم؟خباثت؟چن روزه ذهنمو مشغول کرده؟)بودند..
 و من هم عضوشون شدم:/
خیلی راحت و ان زمان فک میکردم هاله ای از خباثت(خداکنه همچین کلمه ای داشده باشیم خ عسمیه)منو در برگرفده
تااینکه یروز خواسدم بایسری ادمایی دوس بشم و اونا تا فهمیدن من دازلینگم منو هووو کردن
 منم باخودم گفدم:درک!تاوقدی دازلینگیا رودارم غمی ندارم!
ک یهو دیدم منو ازوب دازلینگم انداختن بیرون:/
خلاصه من ازدوجا بم ضربه وارد شد و بعد فرشته ای ب اسم سانست شیمر(بااسم اصلی ایدا)ظاهر شد و گف:ب ما طرفداران صلح و دوستی و خوبی بپیوند!
و منم پیوستم:/(درین حد راحت قانع میشم)
خلاصه من اومدم بازم مرزهای جوگیری رو جابهجا کردم و ی وب ضدبدی و جناه دوستی زدم و خلاصه کلی دوس پیدا کردم(ازجمله یاسی و رزالین و تاره ک البت تارا چن ماهیه محو شده)
اون زمان هم ک کلی اتفاق افتاد 
ازجمله ظهور دوباره دیبا و مریم و کاس کلک بازیاشون برا جاسوسی دازلینگ بگیر تا درامای بنجامین و یاسی و لقب مستعار بنشاش ک رو بنجی گذاشدن 
و البت من دراوج غرور و افتخارم بودم ک فردی ب اسم مستعار تریکسی و اومد و کلا هکم کرد خلاصه زد ب برجک من
 البت تقصیر خودم بود ک ب یفردی ب اسم قاریا ک فیک خودش بود اعتماد کردم.بگذریم...
 البت من از رو نرفدم و دوباره وبامو زدم و اتفاقا این اتفاق باعث شد چهره قهرمانانه تری بخودم بگیرم(جون عمم!)
خلاصه دوستیامون ک خوب بود خوش گذشت..جشنای انلاینی ک تو وبا میگرفدیم...تقدیمیا..جاسوس بازیا...تهمت زدنا...تظاهر کردن ب مودب بودن...این یکی ختم سختی بود مثلا میخاسدم بگم اره کس خوار دازلینگیا و بعد دوباره پاک میکردم و مینوشدم اه!لعنت بشون!!بیتر ادبا
 خلاصه بالاخره ازین فاز کشیدم بیرون و وبای دوسیمو حذفیدم 
چون ی سرگرمی بهتر پیدا کرده بودم
 انیمه و نماشا!
تو نماشا همکه خودمو ایاتو جا زدم و ب خاندانشون پیوسدم و زن و بچه و اینا هم تشکیل دادیم 
بعدم دگ پام ب اینستا و تلگرام باز شد(باز بود البت ولی زیاد فعال نبودم
و تو تلگرام هم ک پارسال با ی یارویی..اهم اهم ریخدیم روهم و چن ماهم ک روهم قفلی زدیم 
و همی تازگیا دگ روهم نیسدیم از روهم پاشدیم(بخاطر همی کلا محو بودم این اخیرا)
 و البت هنو تو اینستا و تلگرام باهمی ایدی whcaw هسدم(اینستا بیشدر فعالم-خاار تبلیغ)
 تو تل و اینستام ک قبلا کارم ایسگا کردن ملت بود الان دگ ن بچ نایسی شدم(ارواح خالم!)
 
 ---------------------------------------------------------------------------
 the end
 پ.ن-گیمر بودین یا هسدین؟fav game? 
پ.ن2-کلمه ای ب اسم خباثت داریم؟نظرتون راجب این کلمه؟
 پ.ن3-نظرتون راجب بنجامین چیبود؟ 
پ.ن4-جمله اخر بچه یا بچ؟مسعله این است!
 پ.ن5-روتین جدید وبو دوس دارین؟
  • وهکاو --

I overthink overthinking.

Logic will get you from A to B. Imagination will take you everywhere
علایقم کلاسیک بود و افکارم نو. نتونستم پیش اونا احساس تعلق کنم.
پس نوشتم.
Designed By Erfan Powered by Bayan